سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بسم الله الرحمن الرحیم


آنچه در پی می‌آید گزیده‌ای است از اظهارنظرهای شخصیت‌های مختلف دربارة زندگی رهبر انقلاب. کسی که پیشتر در خصوص سال‌های آغازین زندگی‌اش این چنین تعریف می‌کرد: «پدرم روحانی معروفی بود اما خیلی پارسا و گوشه گیر... زندگی ما به سختی می‌گذشت. من یادم هست شب‌هایی اتفاق می‌افتاد که در منزل ما شام نبود! مادرم با زحمت برای ما شام تهیه می‌کرد و... آن شام هم نان و کشمش بود.»


غذای بیت المال

یک روز مهمان مقام معظم رهبری بودم . سفره را که گستردند ، فرزند ایشان نیز نشسته بـود . آیت الله خامنه ای به وی نگاهی کردند و فرمودند : « پاشو برو ! » من خدمت ایشان عرض کردم : اجازه بفرمایید آقازاده هم باشند ؛ من از او خواستم که با هم باشیم . آقا فرمودند : « ایـن غـذا مـال بیـت المال است ، شما هم مهمان بیت المال هستید . برای بچه ها جایز نیست که بر سر این سفره بنشینند . آنها به منزل بروند و از غذای خانه بخورند » من در آن لحظه فهمیدم که خداوند چرا این همه عزت به حضرت آقا داده است .

راوی: آیت‌الله جوادی آملی


* * * * * * * * * * * *

شهادت یادگار امام از زندگی ساده رهبری‌

وظیفه خود می‌دانم این مهم را به مردم مسلمان و انقلابی ایران بگویم که من از وضع منزل حضرت آیت‌الله خامنه‌ای مطلع هستم. در خانه مقام معظم رهبری هرگز بیش از یک نوع غذا بر سر سفره نیست. خانواده ایشان روی موکت زندگی می‌کنند. روزی به منزل ایشان رفتم، یک فرش مندرس و پوسیده زیر پاهایم پهن بود که من از زبری و خشنی آن فرش- که ظاهراً جهیزیه همسر ایشان بود- اذیت می‌شدم از آنجا برخاستم و به موکت پناه بردم.

مرحوم حجت الاسلام والمسلمین سید احمد خمینی


* * * * * * * * * * * *



ساده همچون آینه

زندگی مقام معظم رهبری آیت الله خامنه ای، بسیار ساده و در پایین ترین سطح و با کم ترین امکانات می باشد.
معظم لَه مانند معمولی ترین افراد جامعه زندگی می‌کنند. ما زمانی خدمت ایشان رفتیم و از آقا درخواست نمودیم تا اجازه بفرمایند از داخل منزلشان و وضیعت زندگیشان فیلم‌برداری کنیم، تامردم وضیعت زندگی رهبر خود را ببینند و بفهمند که ایشان چگونه زندگی می کنند. آقا فرمودند: «اگر شمابخواهید زندگی مرا نشان بدهید می ترسم خیلی‌ه
ا باور نکنند.»


راوی: سید علی اکبر حسینی



* * * * * * * * * * * *

ساده ترین غذا

«روزی که در منزل مقام رهبری، در خدمت ایشان بودم، بحث قدری به طول انجامید و نزدیک مغرب شد. پس از نماز، معظم‌له با مهربانی به من فرمودند: آقا رحیم! شام را مهمان ما باشید. بنده در عین حال که این را توفیقی می‌دانستم، خدمت‌شان عرض کردم: اسباب زحمت می‌شود. مقام معظم رهبری فرمودند: نه، بمانید؛ هرچه هست با هم می‌خوریم. وقتی‌که سفره را گشودند و شام را آوردند، دیدم شام چیزی جز املت ساده نیست.»
راوی: سردار سیدرحیم صفوی



* * * * * * * * * * * *



بیماری فرزند

«من در آن زمان نمایندة مجلس شورای اسلامی بودم. همسرم یکی از بچه‌ها را نزد پزشک برد و در مطب دکتر، همسر مقام معظم رهبری را ملاقات کرد. ایشان نیز یکی از فرزندان خود را برای مداوا به آنجا آورده بودند. کسی نمی‌دانست که ایشان کیست! چون نوبت به همسر آقا رسید؛ به اتاق پزشک مراجعه کردند. دکتر پس از معالجه فرزند مقام معظم رهبری گفت: برای مداوای فرزندتان روزی یک لیوان لعاب برنج به او بدهید. همسر مقام معظم رهبری گفت: ما چنین امکاناتی را نداریم. پزشک که ایشان را نمی‌شناخت عصبانی شد و گفت: مگر امکان دارد در خانه‌ای برنج نباشد؟ همسر مقام‌معظم‌رهبری فرمود: آقای ما اجازه نمی‌دهد که در خانه، غیر از برنج کوپنی استفاده کنیم و آن هم کفاف خوراک ما را بیش از یک‌بار در هفته نمی‌دهد.»
راوی: سید علی‌اکبر طاهایی


کربلا

یک‌بار خانم آقا به کربلا رفته بود، دختران من وقتی به حضور ایشان رسیدند، خانم آقا گفته بود: من از سیزده سالگی خرج سفر کربلا را کنار گذاشتم تا اینکه حالا توانستم یک‌بار کربلا بروم.
راوی:حجت‌الاسلام راشد یزدی



* * * * * * * * * * * *


مبل
خود آقا می‌گفتند ما در کل خانه تنها یک فرش دستباف داریم که جهیزیة همسرم بوده که نگه داشته‌ایم و بقیة خانه موکت است. قبل‌تر دفتر کار رهبری بالا بود و منزل‌شان طبقة پایین، ایشان تعریف می‌کردند «گاهی من ظهر‌ها پایین می‌رفتم تا یک یا دو ساعتی پیش خانواده باشم و کار را هم انجام دهم. به خاطر کمردردی که دارم گفتم یک مبل دو نفره خریدند و آن را بردند منزل. شب که رفتم خانه دیدم خانواده مبل را دم در گذاشته‌اند. گفتم برای چی این را گذاشتید دم در خانمم گفت که آقا زندگی ما تا حالا طلبگی بوده، این هم به زندگی ما نمی‌خورد. توضیح دادم که این مبل برای کار است که وقتی خانه هستم بتوانم هم کنار شما باشم هم بتوانم به کارها برسم که با کلی اصرار خانواده پذیرفتند، ولی گفتند فقط همین یکی را تحمل می‌کنیم نه بیشتر».
راوی:حجت‌الاسلام راشد یزدی

رهبر


******************************************************************************88
در اوایل ریاست جمهوری آیت‌الله خامنه‌ای، یک شب دیداری با ایشان داشتم. صحبت به درازا کشید، معظم لَه فرمودند: شام پیش ما بمان. من از این دعوت خوشحال شدم؛ زیرا می‌توانستم مدتی بیش‌تر در خدمت ایشان باشم. آقا فرمودند: من نمی‌دانم شام چی داریم یا اصلاً به اندازه ما دونفر شام هست یا نه؟ به هر حال، هرچه باشد با هم می‌خوریم. از همان دفتر کار به منزل تلفن زدند و با خانواده صحبت کردند و گفتند: خانم، شام چی داریم؟ فلانی پیش ماست و من گفته‌ام که هر چه باشد با هم می‌خوریم. از جواب‌های آیت‌الله خامنه‌ای، احساس کردم که در منزل به اندازه یک نفر شام کنار گذاشته‌اند. آقا فرمودند: عیبی نداره! هر چه هست برای ما بفرستید، قدری هم پنیر و ماست همراهش کنید. پس از گذشت حدود یک ربع، یک بشقاب برنج ساده با یک کاسه کوچک خورشت معمولی خیلی متوسط و مختصر آوردند. قدری هم شاید نان و پنیر و ماست همراه آن بود. آن‌ها را نصف کردیم و با هم خوردیم. من در دلم و بعدها به زبانم، هزار مرتبه خداوند را به سبب نعمت انقلاب اسلامی شکر کردم که چنین تحولی در کشور ایجاد کرد. در دستگاه طاغوت ـ در قبل از انقلاب ـ چه جاه و جلال و تجمل و اسراف و تبذیری وجود داشت و امروز رییس‌جمهور چه ساده زندگی می‌کند.زندگی آیت‌الله خامنه‌ای هنوز هم همین‌طور است. روش ایشان در زندگی عوض نشده است. اگر معظم‌له مردم را به صرفه‌جویی دعوت می‌کنند، خودشان قبل از مردم به صرفه‌جویی عمل می‌نمایند.»

دکتر غلام‌علی حداد عادل


* * * * * * * * * * * *


«مقداری زیلو در خانه مقام معظم رهبری بود. آن‌ها را جمع کردیم و فروختیم و یک مقدار هم پول از مال شخصی خودم روی آن‌ها گذاشتم. تا به جای آن زیلوها، برای منزل آقا فرشی تهیه کنیم. وقتی زیلوها را عوض کردیم و فرش‌ها را پهن نمودیم، آقا تشریف آوردند و فرمودند: این‌ها دیگر چیست؟ گفتم: زیلوها را عوض کردیم. فرمودند: اشتباه کردید که عوض نمودید. بروید همان زیلوها را بیاورید. اصرار را بی‌فایده دیدم و با هزار مکافات رفتم و زیلوها را پیدا کردم و توی خانه انداختم. زیلوهایی که واقعاً به آن‌ها نگاه می‌کردی، می‌دیدی که نخ‌شان در آمده و ساییده شده‌اند.»

سردار شهید نورعلی شوشتری


* * * * * * * * * * * *

«زندگی شخصی آقا از سادگی و سلامت خاصی برخوردار است. این سادگی به زندگی نزدیکان ایشان نیز سرایت کرده است. آقا و فرزندانش اهل تجملات نیستند. همین اعتقاد آنان را از سوءاستفاده از مقام و موقعیت بازداشته است. من این سادگی را در منزل ایشان به تماشا نشستم. روزی معظم‌له مرا به کتابخانه خود دعوت کردند، من در آنجا یک میز ساده و قدیمی دیدم. در کنار میز نیز یک صندلی کهنه بود. آن میز و صندلی مربوط به قبل از انقلاب بود. مقام معظم رهبری در کتابخانة سادة خود هنوز از همان میز و صندلی استفاده می‌کنند.»


آیت‌الله سیدمحمودهاشمی شاهرودی
 


* * * * * * * * * * * *

آقای رفیق‌دوست در کنار مصلی یک عمارتی به‌عنوان مقر رهبری ساخت، آقا از آنجا بازدید کردند، ولی نرفتند. یکی از آن‌ها به من گفت: به آقا بگو هوای آنجا بهتره و چند دلیل دیگر. وقتی من به حضرت آقا گفتم، آقا فرمود: من یازده سال است اینجا هستم و در این مدت اصلاً احساس هوای بد نکردم، من با بقیة مردم هیچ تفاوتی ندارم. من هم مثل بقیه.

حجت‌الاسلام راشد یزدی

رهبر
رهبر

رهبر



تاریخ : پنج شنبه 93/7/17 | 4:44 عصر | نویسنده : سجاد دانشمند | نظر

  • ایکس باکس | قالب بلاگ اسکای | اس ام اس دون